بم گفتی تو دیوانه منی ولی من تو رو اینقدرا دوست نداشتم . ببخشید باعث شدم بخاطر عشقی که بهت داشتم بام تا اینجا جلو بیای .

بهتر نبود وقتی میبینی نمیتونی پا به پام بیای کمی محتاط تر عمل کنی . راستی میدونی چرا تااینجا منو کشوندی . یه حس خوب بود . یه انرژی مضاعف . میتونست یه سفر باشه یه سفر بدون خرج این سفر معلوم نبود کی قراره تموم بشه . شاید سالها طول میکشید و شایداز سفر دلت سیر میشد و بر میگشتی . نمیدونم شایدم دنبال کسی میگشتی آره انگار کسی رو گم کرده بودی . .... یهو صداش اومد قلبت چه راحت و آسون صداشو شنید و تو اون رو باز پیدا کردی . هر چی صدات کردم داد زدم صدای قلبمو نشنیدی . آره گناه نیست . آدما جایی میرند که آرامش بیشتری دارند . خوش باشی گلم .

همسفر هر کی که هست باشه فقط هواسمون باشه پشت هر حرفی یه مسئولیت بزرگه